ارسالی از فرداد اسماعیلی
کمق(کموک تورکلری)
کموک تورکلری
پنج شنبه 6 آبان 1395برچسب:, :: 6:32 :: نويسنده : گودرز غلامی

آفتاب اندر افق دامن کشید

شب سیاهین چادرش بر گسترید

لشکر زنگی حصارش تنگ کرد

جامه ی خورشید را در چنگ کرد

دیو شب خورشید را خنجر کشید

از طلایی مغفرش خون برچکید

محور خط شفق شد لاله گون

بر سیاهی رفت آخر رنگ خون

اهلیان افتاد شب از جنب جوش

از کنام وحشیان آمد خروش

دشت چون امواج بحر قیرگون

آسمان طشت سیاه و سرنگون

مرغ شبخوان ناله ی یاهو کشید

قطره خون از رنگش برجو چکید

صخره ها ایستاده چون عفریت پیر

میدمد بر شاخکی همچون صفیر

بیدها یکسر همه افسون شدند

سر به پایین تابع مجنون شدند

همچو مجنون با سر ژولیده اند

جو حاکم را یقین شوریده اند

دره بگشوده دهان چون اژدها

در دمش از دود و آتش توده ها

تیزتر کرده کنون دندان و چنگ

میدمد در هر نفس شیپور جنگ

کوهها بر آسمان سر سوده اند

گه گهی از اخترش بر بوده اند

در افق هردم زند نوری جلا

شب ب یم بازی کند ماهی طلا

گوییا شب ها نمایان میشود 

وقت بازی نور باران میشود

 

شعر از  اللهوردی اسماعیلی

از طرف فرداد اسماعیلی

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





حدیث موضوعی